نویسنده: آرمان خداپناهی

 

تو این سلسله پست قصد داریم تا با دلاورترین و جنگاورترین ابرپهلوان های شاهنامه آشنا بشیم. بزن بریم!

 

 

افراسیاب

 

در طول داستان‌های اصلی و فرعی شاهنامه، همواره نام افراسیاب، شاه توران به عنوان مهم‌ترین دشمن ایران و رقیب اصلی رستم برده شده است. جنگ‌های مختلفی بین ایرانیان و تورانیان اتفاق می‌افتد که رستم و افراسیاب در مرکز این نبردها به عنوان دو پهلوان نامی قرار دارند. در این جنگ‌ها که اغلب بدون پیروزی یا شکست قاطع تمام می‌شد، گاهی رستم برنده‌ی مبارزه بود و گاه افراسیاب.مبارزه‌های این دو نفر از حماسی‌ترین بخش‌های شاهنامه هستند.

 

اسفندیار

 

اسفندیار فرزند گشتاسب پادشاه ایران بود، کسی که به واسطه‌ی رویین‌تن بودن توانست به توران لشکرکشی کند و پیروز شود. زمانی که مادر اسفندیار او را برای رویین‌تن کردن به دست موبد سپرد، نمی‌دانست بسته شدن چشم‌های فرزندش هنگام غوطه‌ور شدن در آب مقدس او را به کام مرگ خواهد فرستاد.

 

پدر اسفندیار برای به تخت نشاندن فرزندش شرطی برای او گذاشت و آن از میان برداشتن رستم بود. اسفندیار که از پیروزی خود مطمئن بود، رستم را علی‌رغم میلش وادار به جنگ کرد. رویین‌تن بودن اسفندیار رستم زخمی را مستأصل کرده بود تا این‌که سیمرغ بار دیگر به کمک او آمد و تنها نقطه‌ی آسیب‌پذیر بدن اسفندیار را به رستم گفت. رستم با تیری که به چشم اسفندیار زد، به زندگی او پایان داد.

گرشاسپ

 

گرشاسپ پهلوان بزرگِ ایرانی و نیای بزرگ رستم و نامور به اژدهاکُش است. منظومه گرشاسپ‌نامه از اسدی طوسی در شرح دلاوری‌های اوست. این پهلوان از چهره‌های نامدار اساطیر ایران است. او را نباید با گرشاسپ پادشاه پیشدادی اشتباه گرفت. گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش‌های مهمی از ادبیات اسطوره‌ایی و حماسی ایران به توصیف اعمال او و فرزندانش است. در اوستا نام او گرشاسب و لقب وی نریمان و از قبیله سام است.

 

گردآفرید

 

گَردآفرید یا گُردآفرین پهلوان زن ایرانی و دختر گژدهم است. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند.

 

بیژن

 

بیژن پسر گیو از پهلوانان نامدار شاهنامه است. او پسر جوان و ماجراجوی گیو بود. در شاهنامه بیژن که تنها فرزند گیو و در چشم پدر سخت عزیز است، غالباً از سوی پدر به خاطر خیره‌سری‌ها و جوانی‌کردن مورد ملامت قرار می‌گیرد. از ماجراهای مفصل بیژن می‌توان به داستان بیژن و گرازان و به تبع آن بیژن و منیژه اشاره کرد.